دختری در خیابان

ات ویو

شب بود از خونه زدم بیرون چون حوصلم
سر رفته بود زنگ زدم به لیا که باهام بیاد

مکالمشون

ات : سلام خره من
لیا : سلام الاغ من
ات : بیا بیرون
لیا : ات .. ساعت 1 شبه
ات : حوصلم سر رفته
لیا : اوک آمدم

قطع کرد

کوک ویو

حوصلم به شدت سر رفته بود به ته زنگ زدم گفتم بیا بیرون

مکالمشون

کوک : سلام ته میای بریم بیرون
ته : سلام کوکی ساعت 1 شبه ها
کوک : حوصلم سریده
ته : باش الان میام

قطع کرد

ات ویو

با لیا داشتم حرف میزد که شونم خورد به شونه ی یدونه پسر و افتادم

کوک : هویی میگه چشم نداری ؟
ات : تو برو به فکر یه عینک جدید باش
کوک : چه زری زدی ؟
ات: میبینم شعورت مثل عقلت کمه (فیکه),

کوک : چی میگی تو هرزه (داد )
ات : اسم خودت رو رو من نزار (داد )
کوک : سر من داد زدی ؟ گیر بد کسی افتادی قول میدم بعد ها آرزوی مرگ کنی 😈😂

ات : گگگگگگگ (ادا شود در میاره )
دیدگاه ها (۰)

دختری در خیابان

وقتی با کن حرف میزنی دهنت رو ببند

دختری در خیابان

مافیای من

پارت ۱

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط